هاشمي رفسنجاني درباره سخن رهبري مبني براينکه هيچ کس براي من هاشمي نميشود توضيح ميدهد.
روزنامه مردم سالاری: هاشمي رفسنجاني درباره سخن رهبري مبني براينکه هيچ کس براي من هاشمي نميشود توضيح ميدهد.
پايگاه خبري فريادگر نوشت، روز دوم خرداد 1376 که مردم براي انتخاب رييسجمهور جديد پاي صندوقهاي راي رفته بودند، مقاممعظمرهبري پس از انداختن راي خود به صندوق جملهاي برزبان آوردند که در تاريخ ماندگار شد. جمله معروف حضرت آيتاللهخامنهاي اين بود: هيچ کس براي من آقاي هاشمينميشود. بعدها انتشارaات کيهان کتابي با عنوان «بيپرده با هاشميرفسنجاني- کارنامه ربع قرن عملکرد جمهوري اسلامي» منتشر کرد که حاوي گفتوگو با هاشمي بود و در بخشي از آن درباره همين جمله مقاممعظمرهبري از هاشمي سوال شد.
متن سوال و جواب را به نقل از همان کتاب مرور ميکنيم:
روز رأيگيري يک جمله بسيار تاريخي از آيتاللهخامنهاي در تلويزيون پخش شد که سوالات زيادي را در ذهن مردم برانگيخت. براي ما که يک مقدار سياسيتر هستيم و نحوه ارتباط شما با مقاممعظمرهبري را کموبيش ميدانيم و مطلع هستيم که نزديک چهل سال و بلکه بيشتر اخوت پايداري بين شما بوده، خيلي سوال نبود. ولي براي مردم سوال بود. اين که ايشان تاکيد کردند: «براي من فرقي نميکند چه کسي رئيسجمهور شود. البته هيچکس براي من آقاي هاشمينميشود، ولي اميدوارم براي مردم بشود.»هر دو جمله حضرت آقا اهميت دارد. برداشت شما از اين تعبير – هم قسمت اول که «هيچکس براي من آقاي هاشمي نميشود و هم قسمت دوم که «براي مردم اميدوارم بشود» - چيست؟
جمله دوم روشن است. از اين جهت که هر دولتي که ميآيد، بايد رهبري اميدوار باشند که او براي مردم بيشتر خدمت کند. اگر ايشان بگويند که مثل گذشته نميشود، معنايش اين است که آينده ما بد است. اين اميد را همه بايد داشته باشيم که هر دولتي ميآيد، بهتر از دولت قبل عمل کند و مردم از او راضي باشند. در مورد جمله اول هم خيليها از روابط ما، کم ميدانند. ما از جواني با هم بوديم. من پنج سال از ايشان بزرگتر هستم.
اولين بار در درس آيتاللهداماد، همديگر را ديديم. بعد هم با هم سفري به کربلا رفتيم. خيلي صميمي شديم. از آن موقع به بعد غير از دوستي، محبت، همکاري و اعتماد نسبت به هم چيزي نداشتيم. من قبلاً قويتر از اين حرف را در نماز جمعه گفتم. شائبهاي بود که ميان من و آيتاللهخامنهاي اختلاف است. در زمان رياستجمهوري ايشان، من در نماز جمعه گفتم که حاضرم کاغذ سفيد را امضا کنم و ايشان هر چه ميخواهند، بنويسند و از پيش تعهد ميکنم که حرف ايشان را قبول دارم. اين را تعارف نميکردم.
در همه مراحل کسي را بهتر از ايشان نميديدم. ايشان اوايل انقلاب در مشهد بودند و نميخواستند به تهران بيايند. من اصرار کردم که ايشان به تهران بيايند و در شوراي انقلاب باشند. بعد با توجه به آثار جسمي حادثه ترورشان نميخواستند رئيسجمهور شوند، من اصرار کردم که رئيسجمهور شوند. ميدانستم که بهتر از ايشان نداريم. در مسئله رهبري، ايشان اصلاً آمادگي پذيرش آن مسئوليت را بعد از امام نداشتند. اصرار من و دوستان ديگر ايشان را قانع کرد. هميشه همينطور بود. همين الان اگر زماني ايشان زير اين آسمان نباشند، من خيلي تنها هستم. يعني انس، همکاري و رفاقت ما اينقدر بالا است. طبعاً ايشان هم مثل من عواطفي دارند.
در جايي گفته بوديد که ايشان فرمودهاند اگر قرار است اتفاقي براي آقاي هاشمي بيفتد براي من بيفتد.
اين را آقاي راشد يزدي گفتند. براي مراسم شهدا به يزد رفته بوديم و آقاي راشد مسئول بنياد شهيد آنجا بود. ايشان در خوش آمدش گفت که من با گوش خودم از آيتالله خامنهاي شنيدم که گفتند: از خدا خواستم که اگر بنا است براي فلاني (هاشمي) اتفاقي بيفتد، سراغ من بيايد. اين حرف را از ايشان نقل کردم. من هم واقعاً در مورد ايشان اين گونه هستم. با شهيد باهنر و آيتالله خامنهاي اينگونه بودم.
البته با ايشان يک مقدار بيشتر. چون در مبارزه به ايشان نزديکتر بودم. هر دو، به خاطر پروندهاي در قم فراري بوديم و به تهران آمديم و خانهاي را در خيابان ايران اجاره کرديم و با زن و بچههايمان، ايشان در طبقه بالا و من در طبقه پايين بوديم. به هر حال روابط ما روابطي صميمي و براساس اعتماد و آن هم براي خداست و هيچوقت مسأله دنيايي بين ما مطرح نبوده و هنوز هم نيست. براي خدا با هم رفيق بوديم.
دوستي ما مصداق «اخوت في الله» است. در دولت هم معمولاً کاري بدون موافقت ايشان نميکردم. بنابراين طبيعي بود ايشان چنين اظهاري بکنند. ميديدند که ميخواهم صحنه را خالي کنم، چنين قضاوتي کردند. من اين حرف را حرف دل ايشان ميدانم و در آن هيچ مبالغهاي نميبينم و من هم نسبت به ايشان اين حالت را دارم.
dating for married
go cheaters caught
dapoxetine 90mg
open valacyclovir pill
pros and cons of abortion
ismp.org different types of abortion pill
neurontin 100 mg
mipnet.dk neurontin gabapentin