در چهاردهم تيرماه سال 1356 به دنيا آمد... ديپلم تجربي هست، چهار، پنج ترم دانشجوي تربيت بدني بود كه به خاطر مشكلات نتوانست ادامه دهد، يك خواهر كوچكتر از خود دارد كه مترجمي زبان انگليسي ميخواند، برادر بزرگترش هم كارمند است. پدرش بازنشسته و مادرش در حال حاضر خانهدار، اما سابق استاد دانشگاه بود... در حال حاضر هم در خيابان نفت تهران زندگي ميكنند.
او موقعيتهاي خوبي داشت. در سال 77، شاگرد پورحيدري و مظلومي بود كه موقعيت بسيار خوبي داشت تا جايي كه به تيمملي هم دعوت شد...
پس از دو سال بازي در فجرسپاسي به پرسپوليس آمدم و هشت سال عضو اين تيم بود، اما مسائلي برايش پيش آمد كه باعث شد من از تيمملي دور بماند...
جواني كرد كه تيمملي را از دست داد، الان كه فكر ميكند ميبيند آن زمان تصميمهاي درستي درباره آيندهاش در تيم ملي نگرفته و 90 درصد خودش را مقصر ميداند.
اين اتفاقهايي كه طي اين مدت برايش افتاد، شايد با يك دوست و راهنماي خوب، برايش پيش نميآمد و ميتوانست با يك مشاوره خوب بر مشكلات فائق آيد، اوخيلي جوان بود كه وارد حاشيه شد و هميشه هم از همين حاشيه ضربه خورد.
پسر آرامي نبود، با شيطنت بزرگ شد و همين ناآراميها و شيطنتها باعث شد كه تيمملي را از دست بدهد. از طرفي به هر قيمتي نميخواست پيراهن تيمملي را به دست آورد، اما همانطور كه گفتم در از دست دادن پيراهن ملي، 90 درصد خودش مقصر بود، نه كس ديگري...
علي انصاريان، هميشه كارهايش براي طرفداران جالب بوده نميدانم چرا؟ او هم مثل خيلي از آدمها، يك روز خوب دارد، يك روز بد...
او فكر ميكند، يك انسان، اول بايد بداند كجا جنجال كند، گرچه او هيچوقت به عمد وارد جنجال نشد، او را به جنجال كشاندند... همچنين يك انسان بايد بداند، زماني كه وارد جنجال شد، آن را چگونه جمع كند...
به جز دلايل شخصي، مسائلي بود كه باشگاه برايش بوجود آورد و باعث شد كه ۱سال آبی بپوشد
واضح ترش اینکه:
آن آقاياني كه كنار (آري هان) بودند و فارسي صحبت ميكردند، دلشان ميخواست او پس از هشت سال بازي براي پرسپوليس از اين تيم جدا شود، او بازيكني بود كه بالغ بر 100 جاي بخيه در بدنش براي اين تيم وجود داشت
بچه كه بود، طرفدار پرسپوليس بود اما از آنجا كه راحتتر به ورزشگاه شيرودي ميرفت، عصر تمام جمعهها، بازيهاي استقلال را در اين ورزشگاه مشاهده ميكرد، اواسط دهه 60 بود و استقلال تيم قدرتمندي بود و بازيكناني از قبيل شاهرخ بياني، مجيد نامجو مطلق، بهتاش فريبا، امير قلعهنوعي، جواد زرينچه، پرويز مظلومي و... را دوست داشت.
تمام خانواده اش قرمز هستند
امسال برایش سال بدی بود / استیل آذین در آستانه ی صعود به لیگ برتر بود که ۲گل خورد و از هم پاشید. در مورد بعضی از آقایان هم بازیش می گوید بعضی ها برای چاق نشدن به استیل آذین اومدن
ضمنا صمیمی ترین دوستش هم رضا صادقیه
dapoxetine 90mg
open valacyclovir pill
prescription drugs discount cards
link cialis 2015 coupon
claritine sirup norice
link claritine koliko na dan